«من سنی نداشتم، فقط ١٩ سالم بود. می‌تونستم خوشبخت بشم، ولی شماها نذاشتید. دیگه هیچ امیدی ندارم. فردا روز عیده ولی قرار بشه تاریخ فوت من.» اینها بخشی از دست‌نوشت
دست نوشته های نازنین پیش از خودکشی آخر مرداد
عبارات مهم : زندگی
ماجرای این پرونده تلخ، ساعت ١٠ شب ٣١ مرداد ماه امسال رخ داد. در اتوبان آزادگان به سمت شرق پل شهید کاظمی روبه روی شهرک مرتضی گرد، تصادفی مرموز رخ داد. دختر جوانی بعد از برخورد با یک خودروی پژو ٤٠٥، غرق خون روی زمین افتاد. راننده ماشین نیز بعد از این تصادف از صحنه گریخت و مردم دختر جوان را که هنوز نفس می کشید، به بیمارستان هفت تیر رساندند. ولی این دختر ناشناس که هنوز راز تصادفش فاش نشده بود، روی تخت بیمارستان از نفس افتاد. رهگذرانی که این دختر را به بیمارستان رسانده بودند به مسئولان اعلام کردند که راننده پژو ٤٠٥ بعد از تصادف با این دختر او را رها کرده و متواری شده است هست. مسئولان بیمارستان نیز عنوان را با پلیس در میان گذاشتند. ماموران کلانتری ١٥٢ خانی آباد نو نیز در محل حاضر شده است و تحقیقات خود را در این رابطه شروع کردند. در جیب دختر جوان نامه ای پیدا شد که راز یک تجاوز و خودکشی را فاش کرد.
دختر جوان در نامه اش نوشته بود: «الان که دارید این نوشته رو می خونین، من دیگه نیستم. دیگه خسته شدم. خب خدارو شکر دیگه راحت شدم. شاید گناه باشه، ولی دلم آروم شده. بسه. نمی دونم حلال می کنید یا نه، ولی من حلال نمی کنم. من می تونستم خوشبخت باشم، شماها نذاشتید. اون از بابای (خخخخ- بابا؟!) نامرد که منو بدبخت کرد با اعتیادش زندگیمون رو به باد داد. اون از مامان بی عرضه ام که هم خودشو هم ما رو بدبخت کرد. اون از اون پسری که منو قربانی کرد و گردن نگرفت و رفت… گناه کار من گردن شماست. من سنی نداشتم. من فقط ١٩ سالم بود. اول گفتم بیام سر خاک سهیل جهت آخرین بار… تنها کسی که واقعا منو می خواست اون بود که خدا بردتش. آبجی و داداشای گلم منو ببخشید که تکیه گاهتون نشدم. جهت بار آخر می گم، حلالتون نمی کنم، بابا، مامان و حمیدرضا… دیگه هیچ امیدی ندارم، فردا عیده ولی قراره بشه تاریخ فوت من. ساعت ٢٣:٣٠ – ٣٠/ ٥/ ٩٧»
دست نوشته‌های نازنین پیش از خودکشی آخر مرداد
ماموران پلیس بعد از خواندن این نامه متوجه شدند که تصادفی در کار نبوده و دختر جوان خودش را جلوی خودروی ٤٠٥ پرت کرده هست. این در حالی بود که از بیمارستان خبر رسید، پسر جوانی به آنجا رفته و سراغ این دختر را از مسئولان بیمارستان گرفته هست. بلافاصله این پسر دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
او در اظهاراتش به ماموران پلیس گفت: «من در این پرونده هیچ کاره ام. دوستم به نام فرهاد با دختری به نام نگین در ارتباط هست. نازنین دوست نگین بود. دیروز نگین از من و فرهاد خواست که به بیمارستان بیاییم و سراغی از نازنین بگیریم. ما هم به خاطر او این کار را انجام دادیم. هنگامی که هم به بیمارستان آمدیم فرهاد جلوی در ایستاد و من وارد بیمارستان شدم و پرس وجو کردم که دستگیر شدم.»
«من سنی نداشتم، فقط ١٩ سالم بود. می‌تونستم خوشبخت بشم، ولی شماها نذاشتید. دیگه هیچ امیدی ندارم. فردا روز عیده ولی قرار بشه تاریخ فوت من.» اینها بخشی از دست‌نوشت
با این بیانات ماموران پلیس به سراغ نگین رفتند و تحقیقات خود را از او شروع کردند. این دختر نیز به ماموران گفت: «من با نازنین دوست صمیمی بودم. یک روز پیش از این اتفاق من و نازنین با هم بودیم. تا بعد از ظهر با هم بیرون بودیم. نازنین حال خوبی نداشت. او در زندگی اش مشکل زیادی کشیده بود. در آخر هم پسر مورد علاقه اش به او تجاوز و بعد هم او را رها کرد. من با او صحبت کردم و بعد از ظهر نازنین از من جدا شد. فردای همان روز نازنین به من پیامک فرستاد و گفت که منو حلال کن، می خواهم خودکشی کنم. خیلی شوکه شدم، اول تصور می کردم شوخی می کند. ولی هرچه با او تماس گرفتم جواب نداد. در آخر هم موبایلش خاموش شد. خیلی دلواپس شده است بودم. از آنجایی که می دانستم زیاد این اتفاق دیده ها را به بیمارستان هفت تیر انتقال یافته می کنند، از دوستانم خواستم تا به آنجا بروند و پرس وجو کنند تا ببینم نازنین واقعا خودکشی کرده یا نه.»
در ادامه تحقیقات، در نهایت پدربزرگ این دختر ١٩ ساله شناسایی شد. او با حضور در دادسرای جنایی تهران، گفت: «نازنین نوه من بود. پسر من اعتیاد شدید به هرویین، کراک و شیشه داشت. به خاطر همین اعتیادش هم زندگی اش را نابود کرد. چندین بار او را به کمپ ترک اعتیاد بردیم، ولی فایده ای نداشت. پسرم ترک نمی کرد. در نهایت هم رفت و دیگر از او خبری نداریم. عروسم هم بعد از رفتن پسرم، زندگی را رها کرد و رفت. نازنین تنها شد و بعد از آن پیش من زندگی می کرد.
اما به یک دختر عصبی و پرخاشگر تبدیل شده است بود. جهت همین من هم تلاش می کردم زیاد در کارهایش دخالت نکنم تا احساس ناراحتی و نارضایتی از زندگی با من نداشته باشد. او معمولا با دوستانش زیاد بیرون می رفت. حتی گاهی اوقات شب را در منزل دوستانش می ماند. آن شب هم هنگامی که به منزل نیامد، تصور کردم که در منزل دوستش مانده هست. ولی فردای آن شب، یکی از اقوامم تماس گرفت و گفت که انگار اتفاق بدی جهت نازنین افتاده هست. او گفت از طریق اینستاگرام دوستان نازنین متوجه خودکشی او شده است هست. من هم بلافاصله به کلانتری رفتم و متوجه شدم که این عنوان حقیقت دارد.»
دست نوشته‌های نازنین پیش از خودکشی آخر مرداد
در حال حاضر پرونده روی میز بازپرس دادسرای جنایی پایتخت کشور عزیزمان ایران واقع شده است است و دستور تحقیقات زیاد در رابطه با این پرونده صادر شده است است.
شهروند
«من سنی نداشتم، فقط ١٩ سالم بود. می‌تونستم خوشبخت بشم، ولی شماها نذاشتید. دیگه هیچ امیدی ندارم. فردا روز عیده ولی قرار بشه تاریخ فوت من.» اینها بخشی از دست‌نوشت
واژه های کلیدی: زندگی | پرونده | خودکشی | تحقیقات | بیمارستان | ماموران کلانتری | اخبار حوادث
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
